خدایا...
می دانم که می خواهی صدایت کنم
همیشه بخوانمت
تا هر لحظه عطر حضورت را استشمام کنم
می دانم که در این درد ها نشا نی از فاصله نیست
مگر فاطمه ات جدا از غم بود؟
شاکر درگاهت بود
و بارها اوج بندگی اش را به اثبات رساند...
پس صبر می کنم چون تو هستی
هستی تا تکیه گاهم باشی...
چرا که رنج ها نشان از دوری ات نیست
ادامه ی زندگی را هرگز نمی توان تصور کرد
که چیست وچگونه خواهد بود!
لیکن با بودن تو همیشه سبز است
وبه هر لحظه ام امیدوارم
امید دارم که هستی در کنارم
چراکه خود گفتی
از ریسمانی که جای جای وجودم را فرا گرفته هم نزدیک تری
دوستت دارم ای خدای خوبی ها
حتی اگرتمام دنیا مرا بیازارد
باز تو هستی... تا مأمن و آرام جانم باشی
و هرگز هراسی نخواهم داشت
از بود ونبود های زندگی
من بیش از پیش شیفته ی خوبی هایت شده ام
دستم را بگیر... کنارم باش
درست مثل همیشه...
شکر می گویمت ای پروردگار آسمان ها
"کارگر"